58

شعر عاشقانه چای دو نفره + متن های جالب و احساسی عشق ماندگار

  • ۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۴:۲۹
شعر عاشقانه چای دو نفره + متن های جالب و احساسی عشق ماندگار
در این قسمت عکس پروف متن و شعر عاشقانه چای دو نفره را با مضامین رمانتیک و احساسی آماده کرده ایم که می توانید این متن ها را در مناسبت های مختلف برای عشق ماندگار خود بفرستید.

متن و شعر چای دو نفره عاشقانه

حل شدن در دل معشوقه که ایرادی نیست
چای هم آب کند در دل خود قندش را
شاعر: اسماعیل محمدی

💖

مبل‌ها را چیدم
پرده‌ها را کنار پنجره
قاب‌ها را به دیوار آویختم
بعد
دو فنجان چای ریختم
و فکر کردم به ۳۶۵ روزِ دیگر
که می‌توانم با چیدمانی دیگر
دوستت بدارم…

💖

شعر رمانتیک چای دو نفره

سرد شده‌ای
درست مثل این چای.
اما نمی‌دانم چرا
از دهان نمی‌افتی! …
شاعر: محسن حسینخانی

💖

دلم تنگ است برای نغمه‌های بی پایانمان و سرد شدن‌های مکرر چای!

💖

با فنجانی چای هم می‌توان مست شد!
اگر اویی که باید باشد، باشد

💖

گاهى صبح
نبودنت، درد مى کند
و خورشید
آنقدر بى رحمانه در اتاق مى پاشد
که جاى خالى ات
برملا شود
روى تخت
من
موهاى آشفته ام را
از نوازش هاى دیشب
شانه مى کنم
و تو آنقدر عجولانه مى روى
که چایت
سرد مى شود
شاعر: ارغوان جهانگیری

💖

بخوانید: متن عاشقانه زیبا برای اولین دیدار آشنایی + عکس نوشته رمانتیک

شعر عاشقانه چای دو نفره

شعر عاشقانه چای دو نفره با عشق

محبوبم!
درخشش دانه‌های شِکَر در نور آفتاب
و عطری که از دمنوش چای بهاره پابرجاست
چه ترکیب زیبایی خواهد شد.

💖

خسته‌تر از آنم
که لیوانی چای
آرامم کند
آغوش گرم ترا می‌خواهم
در جنگلی ناشناس
وقتی که آسمان
از لا‌به‌لای شاخه‌ها
سرک می‌کشد

💖

عشق بعضی وقت‌ها از درد دوری بهتر است
بی قرارم کرده و گفته؛ صبوری بهتر است
توی قرآن خوانده ام… یعقوب یادم داده است:
دلبرت وقتی کنارت نیست، کوری بهتر است
نامه هایم چشمهایت را اذیت می‌کند
درد دل کردن برای تو، حضوری بهتر است
چای دم کن… خسته ام از تلخی نسکافه‌ها
چای با عطر هل و گل‌های قوری، بهتر است
من سرم بر شانه ات؟.. یا تو سرت بر شانه ام؟…
فکر کن خانم اگر باشم چه جوری بهتر است.
شاعر: حامد عسکری

💖

دلتنگم
دلتنگ همه‌ بهانه‌های کوچک هم صحبت شدن با تو
دلتنگ یکی از آن چای‌های قند پهلویی که همیشه برایم کنار تو خیلی بیشتر از یک نوشیدنی ساده بود…

💖

بهترین آدم‌های زندگی…
همان‌هایی هستند که وقتی کنارشان می‌نشینی
چایی ات سرد می‌شود و دلت گرم!
شاعر: ایلهان برک

💖

مطالب مرتبط

شعر عاشقانه شاد؛ مجموعه اشعار عاشقانه زیبا برای عشقم

شعر انتظار + مجموعه اشعار عاشقانه چشم انتظار یار و عشق

چای ریختن شبانه
وقتی تو نیستی
فرسایشی‌ترین کار جهان است
مثل این‌که پای پی این ساختمان مستأصل
آهسته آهسته؛ استکان استکان آب بریزم تا سست شود
یا پای این چنار متروکه
آهسته آهسته؛ استکان استکان سم بریزم تا خشک شود
شاعر: پوریا عالمی

💖

و چای، دغدغه‌ عاشقانه‌ خوبی ست
برای با تو نشستن؛ بهانه‌ خوبی ست… ‏
شاعر: حسن صادقی پناه

💖

تشنه‌ام چای نداری بدهی لیوانی؟
لرزش سینی و چشمان تو دیدن دارد!
شاعر: احمد علیزاده

💖

و گاه
حبّه قند‌های
رنگارنگ
از جنسِ دلتنگی‌
می‌افتند در فنجان دلم
و حل می‌شوند؛ آرام آرام…
و روح من
سرمیکشد این نوشیدنی شیرین را…
آری؛ سر میکشم این دلتنگیِ رنگارنگم را.

💖

من با تو چقدر ساده رفتم بر باد
تو نامِ مرا چه زود بردی از یاد
من حبّه‌ قندِ کوچکی بودم که …
از دستِ تو در پیاله‌ی چای افتاد
شاعر: جلیل صفربیگی

💖

یک استکان چای از میان دستانت و یک جرعه غزل از میان چشمانت
دلم آرام ِ نگاهت را می‌خواهد و شهد شیرین کلامت
خسته‌ام
دوباره باورم میکنی؟

💖

تو نیستی.
اما من برایت چای می‌ریزم…
‏…
چه فرق می‌کند؟
باشی یا نباشی
من با تو زندگی می‌کنم!
شاعر: رسول یونان

💖

دیگر پاک نمی‌شوند
نه لکه‌ی چای از روی رومیزی
و نه خاطره‌ انگشت‌های تو از خاطرم
یک فنجان چای خورده‌ای
و دیگر هیچ چیز مثل گذشته نیست

💖

من سرد
هوا سرد
برف سرد
زمستان سرد
تو با من سرد
دنیای من سرد
همه چیز سرد.
ولی فنجان قهوه‌ام گرم
این تضاد برای یک لجظه مرا به آرامش می‌برد…

💖

پر کن پیاله را
کین جام ِ آتشین
دیریست
ره به حال ِ خراب ِ من نمی‌برد…
شاعر: فریدون مشیری

💖

بخوانید: شعر عاشقانه کوتاه + مجموعه اشعار عاشقانه برا همسر و عشق

💖

چای را بی پولکی خوردن صفا دارد اگر
حبه قندی مثل تو شیرین زبانی میکند
شاعر: قاسم صرافان

💖

گاهی
تنها دو نفر می‌توانند
تمام دنیا را پشت میز کافه‌ای
مثل یک حبه قند در فنجانی چای
به هم بزنند…
شاعر: لیلا کردبچه

💖

تو رفته‌ای
و بحران نوشیدن چای بی تو در این خانه
مهمترین بحران خاورمیانه است و
این احمق‌ها هنوز سر نفت میجنگند…
شاعر: پوریا عالمی

💖

بگذار برایت چای بریزم
امروز به شکل غریبی خوبی
صدایت نقشی زیباست بر جامه‌ای مغربی
و گلوبندت، چون کودکی بازی می‌کند زیر آیینه‌ها…
و جرعه‌ای آب از لب گلدان می‌نوشد
بگذار برایت چای بیاورم، راستی گفتم که دوستت دارم؟
گفتم که از آمدنت چقدر خوشحالم؟
حضورت شادی‌بخش است مثل حضور شعر
و حضور قایق‌ها و خاطرات دور
شاعر: نزار قبانی
ترجمه: آرش افشار

لینک کوتاه : https://aksprof.ir/?p=2762

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه